سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو در سایت

ای خدا قلب مرا پرنور کن  /   لحظه ای از هر هیاهو دور کن

در سحرگاهان که اوج روشنی است  /   چشم ما بر غیر خود مستور کن

صد هزاران غنچه می آید به دست   /  دور از این باغ گلم، زنبور کن

شهد نوشین تمنای وصال   /   یک عنایت بر دلم از دور کن

ما کجا و جلوه ی زیبای دوست   /   قلب ما را بشکن و چون طور کن

گنج لطفت در دل ویرانه نه   /     این خرابه زان سبب معمور کن

ای حبیب پاک و زیبا، ای خدا    /   جان ما با صالحان  محشور کن

یک تمنا دارم اندر این مقال    /    دورم از جمعیت مهجور کن

 

شعر از اسماعیل کاظمی

مهرماه 1389


کلام بزرگان : دو تن در باره من تباه گردیدند ، دوستى که ازحد بگذراند و دروغ بافنده‏اى که از آنچه در من نیست سخن راند ] و این مانند فرموده اوست : که [ دو تن در باره من هلاک شدند دوستى که از حد گذراند و دشمنى که بیهوده سخن راند . ] [نهج البلاغه]